به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ماجرای گرانی ناگهانی نرخ بنزین که جامعه را در شوک عمیقی فرو برد و احتمالا مدت زمان زیادی هم نیاز است که مردم با شرایط جدید و تبعات این اقدام کنار بیایند، باعث بروز اعتراضهای زیادی در کشور شد، فضایی که برخی از آن سوءاستفاده کردند و دست به آشوب و اغتشاش زدند. این بلوا که چند روزی شرایط کشور را دگرگون کرده بود، نهایتا با اقدامات امنیتی و انتظامی که پرسروصداترین آنها قطعی اینترنت بود، عقب رانده شد و با حضور مردم در شهرهای مختلف و دفاع آنها از انقلاب، امنیت و استقلال کشور ازجمله آن چیزی که روز گذشته در تهران رخ داد، خاموش شد.
در این میان آنچه مسلم است نارضایتی مردم از افزایش ناگهانی قیمت بنزین و توامان تاکیدشان بر حفظ امنیت و استقلال کشور است، مسالهای که شاید در اذهان برخی با هم جور درنیاید و اساسا قابل درک نباشد که چرا کسانی که در اقتصاد بهشدت تحت فشارند، حاضرند در دفاع از حاکمیت به خیابان بیایند؟
عماد افروغ، جامعهشناس و استاد دانشگاه تربیتمدرس در گفتوگو با «فرهیختگان» حضور پررنگ روز گذشته مردم را تحلیل کرد و به چرایی شکلگیری این تجمع بزرگ پرداخت که مشروح آن در ادامه از نظر میگذرد.
در تحلیلهای اخیر شما از نارضایتی عمیق مردم سخن گفتید، چگونه ممکن است این حجم از نارضایتی با چنین حضوری جمع و قابل درک باشد؟
این چیز عجیبی نیست. من نگفتم مردم نمیآیند. اتفاقا دقت در بیانیه پایانی این تجمع و شعارهای مردم، دقیقا همان چیزهایی است که ما گفتیم. مردم کماکان به این تصمیم معترض هستند. از قضا امروز در سخنهای مردمی، یک اعتراض دیگر هم اضافه شده است، آن چیزی که مردم میگویند بهرغم اینکه قول داده بودید گرانیها را کنترل میکنید اما گرانیها کنترل نشده است! این مساله سوای این است که تاکنون مردم بهنحوه اعلام و اعمال افزایش نرخ بنزین معترض بودند و حالا به تبعات بعد از آن هم معرتض شده بودند.
ببینید مردم دیروز در تهران و روزهای گذشته در شهرهای دیگر، نجیبانه به خیابان آمدند بهرغم اینکه ظرفیتهای مدنی قانونی قبل از وقوع افزایش ناگهانی نرخ بنزین در اختیار آنها قرار نگرفت تا اظهارنظر کنند و اعتراضات مدنی خود را از مجاری قانونی بروز دهند، اما کماکان مصر هستند از این ظرفیتها استفاده شود. یکی از این ظرفیتها برای اظهارنظر همین راهپیمایی است! شاید بپرسید محمل قانونی آن چیست؟
ببینید دیروز با فراخوان یک نهادی که بیشتر وابسته به انقلاب اسلامی است، مردم فراخوانی را مشاهده کردند و آمدند، همین! اتفاقی که در وهله اول نشان میدهد حساب انقلاب اسلامی از سیاست و رفتارهای برخی مستقران در جمهوری اسلامی حتی افراد حاضر در راس قوای سهگانه جداست. در وهله دوم در پاسخ به این سوال که مردم چطور بسیج میشوند باید توضیح داد اگر قرار باشد آنها از روال قانونی استفاده کنند باید از وزارت کشور اجازه بگیرند و قبلا هم باید محلهایی برای اعتراض تعبیه شده باشد. امروز اما این روال طی نشده است و همینجاست که باید گفت الحمدالله چنین محملی وجود دارد که مردم میتوانند از ظرفیتهای مستتر در انقلاب اسلامی استفاده کنند.
توضیح دقیقتری میدهید؟
یک نکته ظریفی اینجا وجود دارد که کمتر به آن توجه میشود، عدهای میخواهند انقلاب اسلامی را به نظام جمهوری اسلامی تقلیل دهند که بنده معتقدم این اقدام جفا و خیانت است، زیرا ظرفیت انقلاب اسلامی خیلی وسیعتر است. امام عبارتی دارند به این مضمون که میفرمایند «تمام طبقات و اقشار باید در خدمت طبقات محروم جامعه باشند و مردم پشتیبان دولتی باشند که طرفدار آنهاست، اما اگر دولتها طرفدار آنها نبودند، مردم شکایت کنند، اگر به شکایت آنها رسیدگی نشد در دهان دولت بزنند.» امام این را چه موقع بیان میکنند؟ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی!دقت کنید امام راحل میفرمایند در دهان دولت بزنند. این به چه معنی است؟ از کدام ظرفیت باید استفاده کنیم که در دهان دولت بزنیم؟ از همان ظرفیتهای انقلاب اسلامی باید استفاده شود، نه ظرفیتی که تعریفشده و حتما باید مراحل قانونی را طی کند. الان از شما سوال میکنم راهپیمایی عظیمی که در تهران و جاهای مختلف انجام شد، از طرف کدام اصل قانون اساسی است؟ اصل 27 قانون اساسی میگوید مردم حق دارند اعتراض کنند، در مکانهایی تعریفشده و دارای مجوز از وزارت کشور. اینها از این مرحله و معبر استفاده نکردند. یعنی معبر عمومی و مدنی وجود دارد که مستتر در ذات انقلاب اسلامی است و این بسیار گرانبهاست، باید قدر این را بدانیم و بارها هم گفته شده انقلاب اسلامی مساوی با جمهوری اسلامی نیست. در جمهوری اسلامی اتفاقات ناگواری رخ میدهد که هیچ ربطی به انقلاب اسلامی ندارد، یعنی ظرفیت ذاتی و بالقوه انقلاب اسلامی بهمراتب فراختر از این ظرفیتهای مستتر در نظم سیاسی است ضمن اینکه در همین نظم سیاسی ما هم نظمی به نام قانون اساسی تعریف شده است، ولی قانون اساسی هم مساوی با انقلاب اسلامی نیست.
مردم نخواستند یا نتوانستند از آن ظرفیت قانونی استفاده کنند؟
در این تصمیم عجولانه مردم فرصت نکردند از ظرفیتهای قانونی استفاده کنند، فرصت به آنها داده نشد، به محض اینکه نرخ جدید را اعلام کردند، آن را اعمال کردند.واکنش دیروز مردم نشان میدهد آنها همچنان ملتزم به انقلاب اسلامی هستند، اما کدام تفسیر از انقلاب اسلامی؟ شعارها نشان میدهد، حداقل آنچه از محتوای حضور مردمی مشاهده میشود، نشان میدهد مردم به اهداف اصلی انقلاب اسلامی پایبند هستند، طرفدار عدالت اجتماعی، فقرزدایی و محرومیتزدایی هستند، نشان میدهد انقلابی واقعی هستند و حساب خود را از آشوبگران اغتشاشگر متصل به بیگانه جدا میکنند ولی همزمان از دولتمردان و صاحبان قدرتی که بیتوجه به شعارهای انقلاب اسلامی هستند، گلایه دارند. یکی از عبارات امام این است که متاسفانه فراموش کردیم، من قریب به مضمون میگویم امام میفرمایند یکی از دلایل مخالفت جهانخواران با ما این است که عَلَم فقرستیزی را بلند کردیم و وقتی این علم را زمین بگذاریم یعنی محرومیتستیز و فقرزدا نباشیم جهانخواران با ما کاری ندارند، یعنی فقط بهخاطر فرهنگ ما نیست که جهانخواران با ما مخالف هستند، بهخاطر طرفداری از محرومان است که با ما مخالف هستند.این حرفها نکات بسیاری ظریفی هستند. ما یک سیاستهای اقتصادی اتخاذ میکنیم که گلوی مردم را میفشارد، سختیهای زندگی مردم را بیشتر میکند و آنها را دچار محرومیت نسبی میکند، انواع سیاستهایی که شکافهای درآمدی را زیاد میکند اتخاذ میشود، اینها چه ربطی به انقلاب اسلامی دارد؟ این چه ربطی به حرکت استکبارستیزی انقلاب اسلامی دارد؟ بهنظر من مردم هوشیار هستند چنانکه من هم نگران بودم شعارهای مردم یکطرفه شود. ولی حالا خوشحال شدم و امیدوار. این حضور با بسیاری از تحلیلهایی که انجام شد، انطباق داشت ازجمله اینکه مردم ناراحت هستند و اگر ناراحت نبودند در خیابان نمیریختند. چراکه مردم ناراحت نشوند و در خیابان نیایند، طبیعتا یکسری بیگانهپرست فرصت سوءاستفاده پیدا نمیکند. بیگانه آنقدر قدرت ندارد که تودهها را بسیج کند. یک بسیج طبیعی صورت میگیرد و مردم در خیابان میریزند و یک عده هم متاسفانه سوءاستفاده میکنند و از این اعتراضات غیرمدنی برای خود زمینهای فراهم میکنند که تخریب اموال عمومی را انجام دهند.
در اذهان برخی این اظهارات شما نشاندهنده پارادوکس بزرگی است. آنها میپرسند مگر میشود مردمی که عصبانی و ناراحت هستند و زندگی آنها با چالش جدی مواجه شده در این سرما به خیابان بیایند و چند کیلومتر برای حمایت از انقلاب پیادهروی کنند؟
چه پارادوکسی دارد؟ اتفاقا عین فهم و بصیرت است. ما سالهاست که میگوییم حساب انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی جداست و مردم هم این را متوجه شدند. وقتی سال 82 گفتم حساب گفتمان انقلاب اسلامی از جمهوری اسلامی جداست و مفهوم نقد درونگفتمانی را مطرح کردم یعنی دچار پارادوکس شدم؟ خیر. مردم حساب گفتمان انقلاب اسلامی را از برخی سیاستهای نظام جمهوری اسلامی جدا کردند. این عین بصیرت است. همیشه 22 بهمن مظهر انقلاب اسلامی است چون سالروز پیروزی انقلاب اسلامی است. مردم همه این اختلافات را کنار میگذارند و آنجا میثاق تاریخی و ملی با اصل انقلاب اسلامی میبندند.
این نکاتی که بیان میکنید با عقل مدرن و معیشتمحور سازگاری ندارد.
انقلاب اسلامی درست است که شعار معیشت هم دارد اما حتما تقلیلیافته به معیشت نیست. انقلاب اسلامی یک فلسفه سیاسی و اخلاقی دارد که معیشت را پشتسر میگذارد، عدالت فردی را پشتسر میگذارد و به انفاق، ایثار، احسان و لطف میرسد. یعنی اخلاق سیاسی آن مبتنیبر ایثار است و به مراحل متعالی میرسد. اصطلاحا وقتی به مرحله متعالیه میرسد به این معنا نیست که توجه به اخلاق سطح پایین نداشته باشد، توجه به اخلاق قدرت و معیشت نداشته باشد. یکی از شعارهای ما عدالت اجتماعی و توجه به حق معاش است. ما نمیتوانیم نه بهلحاظ فلسفه سیاسی و نه بهلحاظ آموزههای دینی از حق معاش مردم غافل شویم. آموزههای دینی ما هم اشاره به معاش دارد. حضرت امیر(ع) وقتی مالک را به مصر میفرستد، میگوید با بودن تو، باید زندگی مردم بهتر شود. مردم باید رفاه بیشتری پیدا کنند. یعنی رفاه بیشتری پیدا کنند و با نشاطتر شوند. این به آن معنا نیست که فقط به معاش آنها توجه شود. میگوید مردم را اصلاح و تربیت کنید ولی به مساله معاش و نشاط و رفاه هم توجه کنید.خلاصه امر اینکه این راهپیمایی تجلی و مظهر تمامنمای نقد درونگفتمانی است و جدایی حساب انقلاب اسلامی از برخی از سیاستهای مستتر در نظام جمهوری اسلامی است. برخی مساله غیرقابل قبولی را در تاریخ انقلاب خلق کردند اینکه هرگاه عدهای نقد کردند گفتند انقلاب تضعیف میشود، نقد چه ربطی به انقلاب دارد؟ وقتی سیاستی را نقد میکنیم چه ربطی به انقلاب اسلامی دارد؟ اتفاقا همه آرزوهای ما و تلاش حقیر این بود که حساب گفتمان انقلاب اسلامی از برخی سیاستها و رفتارهای موجود در جمهوری اسلامی را جدا کنیم و معیار نقد ما انقلاب اسلامی باشد. با این معیار به نقد سیاستها و رفتارها میپردازیم. اگر منطبق بود مطلوب است و اگر نبود با شلاق میزنیم و خرد میکنیم. متاسفانه عدهای متوجه این جدایی نشدند و من واقعا ناراحت هستم، عدهای بهنام انقلاب اسلامی در جمهوری اسلامی بار خود را بستند، چه بودند و به کجا رسیدند! در حالی که اگر قرار باشد با معیار گفتمانی انقلاب اسلامی به نقد این رفتارها بپردازیم، امروز باید تمام این اموال از آنها گرفته شود.درست همانطوری که حضرت امیر(ع) گفتند اگر به کابین زنانتان رفته باشد پس میگیرم، یعنی باید پس گرفته شود. لذا اگر بخواهم جواب مبنایی به سوال اصلی شما بدهم میگویم حضور مردم بیانگر التزام آنها به انقلاب اسلامی و اصل جمهوری اسلامی است، نه التزام آنها به سیاستها و رفتارها. معلوم است که مردم کماکان معترض گرانی هستند، معترض این تصمیم هستند اما هم حساب خود را با ضدانقلاب تفکیک کردند، هم با مسببان گرانی! و این عین عقلانیت و بصیرت است. برای اولینبار میتوانم بگویم نقد درونگفتمانی متجلی شد.